در نهج البلاغه نامه ای حاوی مضامین عالی اخلاقی وجود دارد منسوب به امیرالمومنین خطاب به فرزندش که به احتمال زیاد آن فرزند امام حسن مجتبی(ع) است. علت اینکه این نامه را اینجا می آورم این است که این نامه ، گویاهنگام بازگشت مولای متقیان از صفین نگاشته شده ونشان می دهد که مولای متقیان حتی در بحبوحه جنگ هم از جوانب اخلاقی غافل نبوده است یعنی دقیقا همان موضوعی که امروزه سیاست ورزان ایرانی به آن کم توجه هستند. جالب اینکه این نامه حاوی دستورات عملی است و رویکردی کاملا واقع گرایانه، پرتحرک و قابل اجرا دارد.

 در این نامه امیرالمومنین پس از آنکه فرزند دلبندش را با جملاتی شیرین به فانی بودن دنیا تذکر می دهد مواعظ خود را، مانند اکثرخطبه ها و نامه های دیگرش با تذکر به ترس از خدا آغاز می کند: "تو را سفارش می کنم به ترس از خدا و پیوسته در فرمان او بودن و دل را به یادش آبادان نمودن، و به ریسمان طاعتش درآویختن، که میان تو و خدا کدام رشته ی پیوند استوارتر از طاعت اوست؟"  پس از آن می فرماید" دلت را به اندرز زنده دار". در موارد دیگر هم نقل شده است که امیرالمومنین از برخی یاران می خواسته اند که ایشان را موعظه کنند چون موعظه در دل اثر می گذارد حتی اگر موعظه شونده امیرالمومنین باشد. 

سپس می فرماید:

" در آنچه نمی دانی سخن مگو و آنچه را بر عهده نداری بر زبان میار.چه باز ایستادن هنگام سرگردانیِ گمراهی، بهتر است تا در کارهای بیمناک افتادن...در راه خدا بکوش، چنان که شاید، و از سرزنش نکوهشگران باکت نباشد. برای حق به هر دشواری در هر جا بود درشو و در پی آموختن دین رو. خود را به شکیبایی در آنچه ناخوشایند است عادت ده، که شکیبایی عادتی است پسندیده و ارزنده. در همه ی کارها نفس خود را به پناه پروردگارت درآر، که پناهگاهی است استوار و نگاهبانی است پایدار، و آنچه خواهی تنها از او خواه، که به دست اوست بخشیدن و محروم نمودن".

سپس نکاتی زیبا در مورد انصاف با دیگران می فرماید که امروزه توجه به آن خصوصا برای سیاسیون واجب است:

" پسرکم! در آنچه میان تو و دیگری است، خود را ترازویی گمار و آنچه برای خود دوست می داری برای دیگری دوست بدار و آنچه را بر خود روا نمی داری بر دیگری روا مدار. ستم مکن، چنان که دوست نداری بر تو ستم رود، و نیکی کن چنان که دوست داری به تو نیکی شود. آنچه را در دیگری زشت می داری برای خود زشت بدار و از مردم برای خود، به چیزی خرسند باش که از خود در حق آنان خرسندی؛ از آنچه نمی دانی مگو، هرچند اندک بود آنچه می دانی، و مگو آنچه را که دوست نداری به تو گویند و بدان که خودپسندی، آدمی را به کژراهه برد و خردها را زیان زند. پس سخت بکوش و گنجور دیگری مشو، و چون راه خویش یافتی، چندان که توانی پروردگارت را فروتن باش".

این نامه حاوی مطالب بسیار عمیق دیگراست. خواندن آن را به همه عزیزان پیشنهاد می کنم و لینک آن را اینجا می گذارم. 11/8/1402