بسمه تعالی

حاشیه نویسی بر سخنرانی استاد دکتر سریع القلم با عنوان « روندهای اقتصاد سیاسی بین المللی در سال 2025»

استاد دکتر محمود سریع القلم در همایش « چشم انداز اقتصاد ایران در سال 1404» که در تاریخ 5 و 6 اسفند 1403 به همت «گروه رسانه ای دنیای اقتصاد » و با حمایت بخش خصوصی در تهران، هتل المپیک برگزارشد سخنرانی جالبی داشتند که بخشی از پیش بینی های این سخنرانی، مانند پیش بینی سرمایه گذاری یک میلیاردی اعراب در آمریکا، حمله آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران، تلاش آمریکا برای کنترل از راه دور سوریه و لبنان از طریق ترکیه و قطرو چند مورد دیگر درست از آب درآمد و به همین لحاظ بخش هائی از این سخنرانی در فضای مجازی وایرال شده است. استاد دکتر محمدصادق مهدوی که همیشه به اینجانب محبت داشته و دارند بخشی از آن را برای اینجانب فرستادند که از ایشان تشکر می کنم. سخنرانی استاد سریع القلم بسیار موجزو مثل همیشه انباشته از داده ها و ایده های گوناگون است و فهم صحیح آن برای خواننده ای که با استاد و آثارشان آشنائی نداشته باشد دشوار و حتی موجب فهم اشتباه است و نظربه اینکه اینجانب دانشجوی استاد بوده ام و با آثارشان آشنا هستم، مناسب دیدم بر این سخنرانی حاشیه نویسی و بررسی و البته همانطور که خودشان همواره تاکید دارند، نقد نمایم.

    سخنرانی استاد با بررسی ابعاد شخصیتی و اهداف و اولویتها و سیاستهای ترامپ آغاز می شود و سپس وارد شرائط عمومی دنیا در آینده می شوند و پس از آن به اوضاع خاورمیانه و سیاستهای خاورمیانه ای ترامپ می پردازند و پس از آن وارد اوضاع ایران می شوند و راه حل پیشنهادی خود را ارائه می دهند که البته قسمت آخر، بسیار مختصر و موجز و سربسته است و می توان احساس کرد که ایشان خواستار«پارادایم شیفت» و تجدید نظر اساسی در سیاستهای بین المللی جمهوری اسلامی هستند که البیته این تحول در دیدگاه ایشان کمی عجیب است. نظر به موجز بودن سخنرانی، و با توجه به پیشینه فکری و سایر آثار استاد، سخنرانی را در قالبی تا حدودی متفاوت از قالب سخنرانی خلاصه کرده ام که روان تر است و البته بعضی از فرازهای آن از آثار دیگراستاد اخذ شده است. جهت حفظ امانت و اطلاعات بیشتر علاقه مندان، متن پیاده شده سخنرانی به وسیله نرم افزار را نیز منتشر می کنم.

لینک ویدئو: https://www.aparat.com/v/rqfh339

لینک متن پیاده شده: https://B2n.ir/bh6842 


قسمت اول – ترامپ، ویژگی های شخصیتی، اهداف و اولویت ها و سیاستها

الف – شخصیت و ویژگی های ترامپ:

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، ویژپی های فردی دارد که دراقدامات او بسیار اثر گذار است. ترامپ کتاب و مقاله نمی خواند و بیشتر یک شخص شفاهی است، اهل مطالعه نیست و بلکه اهل ارتباطات است و کارها را بر اساس ارتباطات فردی با شرکتها و سیاستمداران دنیا پیش می برد. همیشه در دسترس است و توقع دارد اگر برای کسی کاری کرد متقابلا او هم برایش کاری بکند. ترامپ کارها را به سرعت انجام می دهد و مثلا کار شش ماهه را شش ساعته به پیش می برد.

    ترامپ اطرافیان موثری هم دارد که ترکیبی از گرایشات مختلف هستند. اطرافیان ترامپ ترکیبی از پنج دسته افراد است که عبارتند از تندروهای جهان محور(والزمشاور امنیت ملی)(1)، آسیا محوران (کلبی وزیر دفاع)(2)، آمریکا محوران (ونس معاون رئیس جمهور)(3)، ناسیونالیست های اقتصادی(بسنت وزیر خزانه داری)(4)، طرفداران ایده «اول آمریکا» (میلر معاون رئیس دفتر کاخ سفید)(5). که در این جدال احتمالا گروه آخر برنده می شوند. ضمنا ترامپ موسسات مشاوری نیز دارد. اگردر دوره بایدن موسسات کارنگی (6) و بروکینگز(7) مشاور رئیس جمهور بودند، در دوره ترامپ سه موسسه Project 2025(8) و Vandenberg Coalation(9) و Center for Renewing America (10) و در کنار اینها موسسه Heritage Foundation (11) دانشگاه استانفورد کار نیروی انسانی را برای دولت ترامپ انجام می دهد و در 4 سال گزشته 54 هزار نفر را برای سمتهای مهم دولتی فدرال کاندید کرده است. در این میان موسسه Vandenberg Coalition از همه موثرتر به نظر می رسد.

حاشیه نویسی:

نکته مهمی که نمی دانستم وجود اختلاف شدید بین اطرافیان ترامپ است که هر کدام از گرایشی هستند. از همین نکته می توان فهمید مه سیاستگزاری در آمریکا آنطور هم که به نظر می رسد منسجم نیست و نکته دوم اینکه بر خلاف تصور، ترامپ آنطورها هم که فکر می کنیم خودشیفته و خودرای نیست و بلکه کارها را براساس مشاوره بنیادهای فکری پیش می برد و نکته سوم اینکه بنیاد هریتیج که ظاهرا موسسه ای دانشگاهی است کار نیرویابی برای ترامپ را انجام می دهد و نه حزب جمهوری خواه. نکته اخیر می تواند برای ایران آموزنده باشد که در یک جامعه دانش بنیان، دانشگاه نقشی بیش از احزاب در اداره سیاست کشور دارد. نکته دیگر «در دسترس بودن ترامپ» و « سرعت عمل در اقدام» است که می تواند برای مدیران ایران آموزنده باشد.

برای اطلاعات بیشتر در مورد اطرافیان ترامپ و موسسات ذکر شده به پاورقی رجوع کنید.


ب - اهداف و اولویتهای دولت ترامپ

ترامپ اهداف و اولویت های ذیل را برای خودش انتخاب کرده است.

1- همه چیز باید برای آمریکا باشد و آمریکا باید امروز و قرن آینده در قدرت و ثروت اول بماند. ضمنا باید از قدرت سخت آمریکا نیزبرای تحقق اهداف استفاده کرد.

2- همه کارها با هدف تولید ثروت است. سیاست داخلی و خارجی باید در خدمت اقتصاد باشد.

3- آمریکا باید دستور کار جهان را در حوزه اقتصادی و ژئوپلیتیک تعیین کند. برخلاف اوباما و بایدن به جای کارهای چند جانبه به دنبال روابط دو جانبه است.

ج - سیاستهای ترامپ:

به منظور تحقق اهداف و اولویتهای فوق ترامپ سیاستهای ذیل را دنبال می کند:

1- سرمایه گذاری در آمریکا 

باید سرمایه به آمریکا جذب شود که در مدت کوتاه گذشته، سرمایه زیادی وارد آمریکا شده است. اعراب خلیج فارس از 4 تریلیون دلار سرمایه خود یک تریلیون را در 4 سال وارد آمریکا خواهند کرد. شصت درصد ذخایر بانکهای دنیا و نود درصد تراکنش های جهان به دلار است که باید حفظ شده و افزایش یابد.

2- کاهش هزینه های آمریکا

باید هزینه های داخلی و خارجی  کم شود. با کمک هوش مصنوعی 25باید درصد کارمندان کاهش یابند و دو میلیون کارمند آمریکا حقوق 2025 را بگیرند و بازنشسته شوند. سهم هزینه پرداختی آمریکا در ناتو کاهش یابد وسهم اروپا افزایش یابد.  در حال حاضر 86 درصد هزینه ناتو را آمریکا و انگلستان و کانادا می دهند و مابقی را اروپائی ها که آنها هم فقط هفت کشور سهم خود را می پردازند و بقیه بدهکارهستند.

3- افزایش شدید تولید انرژی

در آینده دیتاسنترها اهمیت اساسی در اقتصاد جهان دارند و آمریکا برای راه اندازی آن به منابع انرژی خصوصا اتمی نیاز دارد وصنعت اتمی کوچک آمریکا باید بزرگ شود. تولید گازهای گلخانه ای آمریکا زیاد است و ترامپ در پی افزایش انرژی پاک است. اورانیوم عنصری کمیاب است و فقط دراسترالیا، چین، روسیه، قزاقستان، چاد و اوکراین و کمی در خود آمریکا یافت می شود. ترامپ به پوتین پیشنهاد کرده در قبال حل مسئله اوکراین وارد انرژی و معادن روسیه شود  و به اوکراین پیشنهاد داده در ازای امنیت امتیازمعادن کمیاب اورانیوم و تیتانیوم و لیتیوم و گرافیت را بگیرد

4- حفظ محوریت آمریکا در های تک(Hi Tech) 

محوریت آمریکا در های تک باید حفظ و افزایش یابد. هرچندعمده شرکتهای برتر«های تک» خصوصا هوش مصنوعی آمریکائی است به گونه ای که 11 شرکت ده شرکت آمریکائی و یازدهمی اسرائیلی است وعمده شرکتهای فضای ابری آمریکائی هستند. اما مشکل در این است که های تک آمریکا در اختیار اشخاص غیرآمریکائی تبار قرار گرفته است. استادان دانشگاههای آمریکا حدودا 50 درصد چینی و هندی و حدود 10 الی 15 درصد ایرانی اند. 40 درصد آمریکائی هائی که از سال2000 به بعد جایزه نوبل گرفته اند و بنیانگذاران 45 درصد شرکتهای های تک آمریکا، غیر آمریکائی تبار هستند. مشکل دیگر آمریکا وجود رقیب روبه رشدی به نام چین است هرچند در حال حاضرشرکتهای های تک آمریکا 50 درصد سود جهان را دراختیار دارند و چینی ها 6 درصد. از طرف اروپا خطری حس نمی شود چون اروپائی ها رو به افول هستند واگر بخواهند در های تک تا 2030 به آمریکا وچین برسند باید 700 میلیارد یورو سرمایه گذاری کنند که ممکن نیست. عمده قدرت اروپا در انرژی و خودرو است برخلاف آمریکا که بر های تک متمرکز است. در سال 2050 GDP شش کشورچین، هند، آمریکا، اندونزی، برزیل و روسیه در صدر خواهد بود و اروپا روبه افول خواهد بود.

د - مقابله با رشد اقتصادی دیگر کشورها

کسری تجارت آمریکا با دیگر کشورها باید کاهش یابد و به عنوان مثال ترامپ به ژاپن گفته است  برای جبران 60 میلیارد کسری موازنه باید به جای خاورمیانه ازآمریکا نفت بخرید. هدف کلیدی دیگر ترامپ کاهش نرخ رشد چین به زیر 4 درصد است و ترامپ کاری که بایدن شروع کرد را ادامه داده و در سه سال گذشته چهارده هزار میلیونرچین را ترک و شرکتهای آمریکائی به اندونزی و مالزی و فیلیپین و ویتنام رفتند. دوره بایدن سهم چین از بازار آمریکا از بیست و یک درصد به پانزده درصد کاهش یافت. دررقابت با اروپا، ترامپ معتقد است که اروپائی ها ریسک پذیر نیستند حال آنکه 50 درصد سرمایه گذاری ریسک بالا در آمریکا انجام می شود و از این نقطه ضعف اروپا می توان استفاده کرد و در مورد مکزیک، چون یک سوم زنجیره تامین آمریکا از مکزیک است بنابراین باید روی مکزیک فشار آورد تا امتیاز بیشتری بدهد.

حاشیه نویسی:

1- کاهش هزینه های دولت آمریکا و کاهش کارمندان به کمک هوش مصنوعی می تواند برای ایران آموزنده باشد.

2- اگر واقعا نیاز به برق هسته ای این میزان افزایش پیدا می کند، به این نتیجه می رسیم که ایران حتما باید برصنعت هسته ای و خصوصا غنی سازی اصرار کند و کوتاه نیاید.

3- اگر واقعا 10 الی 15 درصد استادان دانشگاههای آمریکا ایرانی هستند، در مقایسه با جمعیت، ایران بزگترین صادرکننده مغزها به آمریکاست که واقعا جای تاسف است. دانشگاههای ایرانی به جای تلاش برای حفظ نخبگان، هر روز شرایط را بدتر می کنند که نمونه آن برخی دانشگاهها هستند که حتی دارندگان مرتبه استاد تمامی را در سی سال سابقه کار بازنشسته و آنها را مجبور به جلای وطن می کنند.

4- روبه افول بودن اروپا نکته جدید و جالبی است. ضمنا اگر واقعا اروپا روبه افول است، چه ضرورتی دارد که ایران تا این اندازه به اروپا، خصوصا در پرونده هسته ای، اهمیت بدهد؟

5- به نظر می رسد که در مقوله «برترماندن آمریکا در های تک» مقداری اغراق شده است. چین با ارائه هوش مصنوعی “Deep seek”  قدرت خود در هوش مصنوعی را به نمایش درآورد. به نظ می رسد چین در حال تبدیل به رقیب قدرتمند آمریکا در های تک است.


قسمت دوم - اوضاع عمومی دنیا و خاورمیانه

الف- اوضاع عمومی دنیا:

دنیای آینده متفاوت از امروزاست و تفاوت اصلی در موارد ذیل است:

1- در دنیای امروز و آینده، اقتصاد حرف اول را می زند. توسعه به معنی افزایش تولید ثروت هدف همه کشورهاست و قدرت در خدمت افزایش ثروت قرار می گیرد.

2- سیاست و حکمرانی متحول خواهد شد. دموکراسی در 20 سال گذشته رو به افول بوده است و در حال حاضر فقط 8 درصد کشورهای دنیا دموکراسی است و عمده دولتها و مردم دنبال توسعه اقتصادی هستند نه توسعه سیاسی. درآینده شرکتها در اداره دنیا نقش اساسی بازی می کنند و رقیب دولتها می شوند که به عنوان مثال  «سیلیکون ولی» نه فقط در فناوری بلکه در سیاست جهانی نقش اساسی خواهند داشت ضمنا شرکتها نیز چاره ای جز همکاری و اجرای پروژه های مشترک بین المللی ندارند. 

3- دنیای آینده، دنیای دیجیتال است و هوش مصنوعی دنیا را زیر و رو می کند البته از نظر خلاقیت، جایگزین ذهن آدمی نمی شود. هوش مصنوعی معیار قدرت آینده است وهرکس هوش مصنوعی بیشتر دارد قدرت بیشتری دارد. پیش بینی می شود تا سال 2026 همه کتب دنیا در دیتابیس های تولیدی هوش مصنوعی ظاهر می شود. هوش مصنوعی 37 درصد از وقت را صرفه جوئی می کند. از 1016 شغل متصور فقط 36 شغل به هوش مصنوعی مرتبط نیست. هوش مصنوعی در حوزه نظامی نقش اساسی خواهد داشت و به عنوان مثال هزینه تولید موشک از سه میلیون دلار را به 150 هزار دلار کاهش می دهد. با توجه به چالش های اقلیمی، هوش مصنوعی نقش اساسی بازی می کند و به عنوان مثال حدود 40 درصد آب مصرفی را کاهش می دهد. در حال حاضر464 میلیارد دلار در هوش مصنوعی جریان دارد که به شدت افزایش خواهد یافت خصوصا در سه حوزه آب، دیتا سنتر و خودرو برقی. به موازات رشد هوش مصنوعی، سرمایه گذاری در امنیت سایبری به شدترو به افزایش است و 154 میلیارد دلاربرای 2027 آمریکا تخمین زده می شود. در همین راستا، فضا نقش حیاتی پیدا کرده وخواهد کرد. آمریکائی ها 6957 ماهواره دارند که 418 مورد نظامی است و چینی ها 848 ماهواره دارند که یک چهارم آن نظامی است. البته هوش مصنوعی بسیار گران است و اکثر کشورها توان ورود به این حوزه را ندارند. ضمنا اکثرفارغ التحصیلان دکتری هوش مصنوعی جذب صنعت می شوند و دانشگاهها با مضیقه شدیدی مواجه شده اند. 

4- نیاز به انرژی به شدت روبه افزایش است. با گسترش جهان دیجیتال، دیتاسنترها انرژی عظیمی لازم دارند و خودروها برقی می شوند و منابع سوخت فسیلی دیگر کفایت نمی کند و ناچار باید به انرژی هسته و انرژی های پاک رو آورد.

5- جمعیت جهان رو به پیری است به استثنا آمریکا و آفریقا. ظاهرا آمریکا به دلیل جذابیت برای مهاجران از این معظل جان به در برده است.

حاشیه نویسی:

1- نظر استاد مبنی بر «اقتصادمحوری جهان»، به شهادت تاریخ ویافته های علمی صحیح به نظر نمی رسد. هرچند اقتصاد امر مهمی است اما اهمیت امنیت، هرگز کمتر از اقتصاد نبوده است. اگر چنین نیست، این همه تلاش برای افزایش بودجه نظامی کشورهای گوناگون برای چیست؟ در همین سخنرانی استاد فرموده اند که ترامپ در پی استفاده از قدرت سخت آمریکاست. ایدئولوژی و فرهنگ نیز اهمیت بسیاری دارند و اگر چنین نیست، این همه سرمایه گذاری در صنعت فرهنگ و تحقیقات فلسفی و فرهنگی برای چیست؟ شاید نظر دکترفرهنگ رجائی در کتاب معرکه جهان بینی ها صحیح تر باشد که تمدن را به معنی «تولید توامان قدرت و ثروت و فرهنگ» تعریف می کند.

2- «رو به افول بودن دموکراسی» نکته بحث انگیز و بسیار مهمی است که استاد برای اولین بار مطرح فرموده اند و جای بررسی بسیار دارد.

3- تجربه تاریخی مانند تجربه «دوران جهانی شدن در دهه اول قرن بیست و یکم» نشان می دهد که قدرت دولتها تحت فشار قرار می گیرد اما سریعا خود را بازیابی می کند همانطور که واقعه 11 سپتامبر و حس ناامنی ناشی از آن، قدرت و مشروعیت دولتها را اعاده کرد. بعید است که در آینده قدرت شرکتها بیش از دولتها شود چونکه شرکتها صرفا نگاه اقتصادی دارند و از جوانب امنیتی و فرهنگی غافلند.

4- به نظر می رسد در مورد تاثیرات «هوش مصنوعی» مقداری اغراق شده است و نیاز به بررسی بیشتر دارد. شبکه چهار سیما برنامه ای دارد به نام «صدرا» که چهارشنبه شب ها پخش می شود و یک بخش آن مربوط به هوش مصنوعی بود و دو استاد متخصص در آن برنامه مصاحبه می کردند. از آن برنامه احساس کردم که در مورد هوش مصنوعی و آثار آن احتمالا اغراق می شود. 

5- جمعیت آمریکا به دلیل «مهاجرپذیری» پیر نشده است که ترامپ مخالف سرسخت آن است. ضمنا این جمعیت جوان و البته «غیرآمریکائی تبار»، همانطور که استاد در سخنرانی فرمودند برای آمریکا در عین فرصت بودن، خطر جدی هم ایجاد می کند. در سال 1998 میلادی، سند امنیت ملی آمریکا هم اشاره کرده بود که جوانان آمریکائی درس نمی خوانند و مشاغل فنی و مهندسی آمریکا به دست خارجی ها می افتد.


قسمت سوم - اوضاع عمومی خاورمیانه:

خاورمیانه نیز اوضاع جدیدی را تجربه کرده و خواهد کرد. اکثر کشورهای خاورمیانه، در همان مسیری می روند که دنیا می رود یعنی افزایش ثروت از طریق تعامل جهانی. اعراب به دنبال گسترش روابط اقتصادی با دنیا و خصوصا آمریکا هستند. به عنوان مثال ارتباطات عظیم اقتصادی با آمریکا و یا کابل کشی دیتا زیر آب و افزایش عظیم سرعت اینترنت در 4 سال آینده توسط اعراب به کمک فرانسه و آمریکا و یا دو و نیم برابر کردن استخراج معادن عربستان به کمک انگلیس و کاهش جایگاه نفت و یا افزایش تولید برق هسته ای عربستان با کمک زیمنس آلمان. حتی عراق نیزدر پی گسترش بی سر و صدای روابط با اعراب و آمریکا است. ترکیه نیز در همین مسیر حرکت می کند و به دنبال تولید برق هسته ای با کمک چین و 60جذب  میلیارد سرمایه گذاری چین در راه آهن ترکیه است. ترکیه قرارداد خرید اورانیوم با چاد امضا کرده است و احتمالا ترکیه در کنار کره جنوبی، دو کشوری هستند که با کمک آمریکا به سلاح هسته ای مسلح می شوند. ترکیه رشد نظامی خوبی داشته و اخیرا جنگنده کان را به صورت مشترک تولید کرده است.

الف - سیاست خاورمیانه ای ترامپ

خاورمیانه برای ترامپ از دو جهت بسیار مهم است اول از جهت وجود اسرائیل و دوم از نظر نیاز به سرمایه موجود در این منطقه بنابر این سیاست خاورمیانه ای ترامپ برسه محور اساسی استوار است:

1 – تقویت اسرائیل

ترامپ به شدت تحت تاثیر ارتودکس اسرائیل است (12) و دستور کار خاورمیانه ای او توسط اسرائیل تعیین می شود. بدین منظورباید توافقات آبراهام تداوم یابد. ترامپ در حال فشار بر کنگره به منظور نهائی کردن قرارداد امنیتی با عربستان و پیوستن عربستان به قرارداد ابراهام است و همچنین لبنان را در ازای امکانات نظامی و اقتصادی تشویق به پیوستن به این توافق کرده است.

2- گسترش شدید روابط اعراب خلیج فارس با آمریکا

آمریکا به پول اعراب نیاز دارد و قرار است یک تریلیون دلار سرمایه اعراب به آمریکا در چهار سال منتقل می شود و از آن جمله، 21 میلیارد دلارسرمایه گذاری امارات در دیتا سنتر آمریکا و یا پروژه مشترک مایکروسافت آمریکا و امارات برای دیجیتالی کردن جزیره العرب و نظائر آن.

3- کاهش هزینه های آمریکا در خاورمیانه از طریق واگذاری و اقدامات نیابتی

آمریکا در حال واگذاری مسائل نظامی در عراق به انگلیس  و مدیریت از راه دور سوریه و لبنان از طریق ترکیه و اعراب است.

4- تضعیف شدید ایران

سیاست ایران، اخراج آمریکا از منطقه و نابودی اسرائیل است و متقابلا سیاست آمریکا، حمایت از اسرائیل و تقویت جایگاه خود در منطقه و لاجرم در پی تضعیف ایران ااست که از دو راه صورت خواهد پذیرفت اولا فشار اقتصادی که وزیر خزانه داری آمریکا اعلام کرده باید ایران را ورشکست کنیم از طریق صفر کردن درآمد نفت ایران، محرومیت از سرمایه گذاری خارجی و ثانیا حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران که در صحرای نوادا شبیه سازی شده و فعال کردن اسنپ بک. البته هرچند آمریکا در پی مذاکره با ایران نیز هست اما موضع اسرائیل سنگ اندازی در مذاکرات ایران و آمریکاست.



حاشیه نویسی:

1- سرمایه گذاری اعراب در آمریکا لزوما در راستای تعامل اقتصادی نیست و به نظر می رسد که بیشتر تابع سیاست «زورگیری ترامپ» باشد. اگر چنین نیست پس چرا در دوره بایدن اقدامی نمی شد؟

2- پول حاصل از فروش نفت را دادن و تکنولوژی خریدن هنر بزرگی نیست. مهم آن است که اعراب خودشان بتوانند فنآوری های جدید را تولید کنند و یا در تولید آن سهیم باشند نه اینکه مثلا امارات به ژاپن پول بدهد و مریخ نورد بخرد. همانگونه که استاد در کتاب «سیاست خارجی جمهوری اسلامی، پارادایم ائتلاف فرموده اند»، اعراب برخلاف ایران، اراده سیاسی مستقل و جمعیت تحصیل کرده و کارآمد ندارند و مجبورند با پول حاصل از نفت، برای خودشان تکنولوژی و اسلحه و نظائر آن بخرند. جنگ حوثی ها و اعراب نشان داد که هزینه های عظیم تسلیحاتی اعراب، چون بدون نیروی انسانی کارآمد و بدون اراده سیاسی مستقل است، در عمل ارزش و کارآمدی ندارد. محمدجواد ظریف وزیر خارجه اسبق ایران به درستی به اعراب تذکر داد که «امنیت خریدنی نیست». احتمالا در حوزه اقتصاد هم همینطور است. پول پاشیدن و کارخانه و تکنولوژی خریدن و متخصص و حتی کارگر خارجی استخدام کردن را نمی توان توسعه و پیشرفت نام نهاد. آنچه اعراب کرده اند« نمایش توسعه» است و نه «توسعه واقعی» مانند آنچه چین و یا ژاپن به آن دست یافت.

3- پیش بینی استاد در مورد کنترل از راه دور سوریه و لبنان از طریق ترکیه و قطردرست از آب درآمد. برون سپاری امور عراق به انگلیس نکته جدید و جالبی است که جای تحقیق دارد.

4- پیش بینی استاد در مورد حمله به تاسیسات اتمی ایران درست از آب درآمد اما در مورد صفرکردن درآمد نفتی ایران تاکنون انجام نشده است و شاید آمریکا توان آن را ندارد. اگر این تحلیل استاد درست باشد باید منتظر فعال شدن مکانیسم ماشه نیز باشیم.

5- تحلیل استاد این است که دستورکارخاورمیانه ای ترامپ را ارتدوکس اسرائیل تعیین می کند. در این صورت فرض اولیه که ترامپ فقط اهداف اقتصادی را دنبال می کند، حداقل در مورد خاورمیانه صادق نیست.

6- حمایت آمریکا برای تسلیحات هسته ای کره جنوبی در رقابت با کره شمالی قبل فهم است اما حمایت برای سلاح اتمی ترکیه نکته بسیار جدیدی است که فهم آن دشوار است و ای کاش استاد محترم توضیح بیشتری می دادند.

 

قسمت چهارم  - اوضاع ایران:

اوضاع ایران مطلوب نیست زیرا:

1- دنیا و آمریکا وخاورمیانه، همه به یک سو در حال حرکت هستند و آن توسعه به معنای تولید هرچه بیشتر ثروت از طریق تعاملات جهانی و اجرای پروژه های مشترک است و بدین لحاظ، ظاهرا در این میان تنها ایران است که علی رغم امکانات عظیم، همچنان منزوی مانده است که ریشه آن در گرفتار شدن در پارادایم های دهه شصت میلادی است. راه حل این است که:

اولا خود را از این پارادایم های کهنه خلاص کرده و نگاه جدیدی به حکمرانی و سیاست بین الملل داشته باشیم. 

ثانیا سیاست خارجی خود را اصلاح کنیم. تمام شاخص ها نشان می دهد در4 سال آینده، حتی اگر 20 درصد حرف های ترامپ اجرا شود، آمریکا قدرتمندتر ثروتمندتر موثرتر و مرتبط‌تر در نظام بین‌الملل خواهد بود و جهان با دستور کار آمریکا پیش خواهد رفت  بنابراین و حسب داده های علمی و تجربه تاریخی، هیچ کشوری به توسعه نمی رسد مگر اینکه با سه کشور آمریکا، روسیه و چین رابطه نرمال داشته باشد.

ثالثا دوستان خود را نیز باید تغییر دهیم و هند می تواند دوست خوبی باشد و  ایران به جای اعراب باید از هند بخواهد برای ایران لابی کند چون هندی ها به ایران به عنوان تمدن و منافع اقتصادی علاقه مند هستند. 

رابعا مشکل تولید و صدور نفت خود را باید حل کنیم.درحال حاضر فقط سیاست «زنده ماندن» را تعقیب می کنیم. با تولید روزانه دو میلیون بشکه نفت تنها می توان زنده ماند و برای توسعه به تولید 4 الی 5 میلیون بشکه نفت نیاز داریم. برای حل این مشکل، ایران باید مذاکرات هسته ای را به سرمایه گذاری آمریکا در نفت ایران قفل کند.  


حاشیه نویسی:

به نظر می رسد در مورد قدرت آمریکا اغراق شده است. ترامپ در عمده اهداف سیاست خارجی خود نتوانسته موفق شود. به هم ریختن نظم جهان و تک روی آمریکا نیز همانگونه که کیسینجر تذکر داده بود، در حال ایجاد اتحادهای جدی علیه آمریکاست. ثانیا، راه حلی که استاد فرموده اند با مباحث قبلی و همچنین مباحث مطروحه در این سخنرانی سازگار نیست. استاد درسخنرانی دیگر فرموده اند که «اسرائیل کشور کوچکی است و کشورهای کوچک از نظر روانشناسی سیاسی فقط در شرایطی احساس امنیت می کنند که کشورهای اطراف آنها ضعیف و کوچک و درهم پاشیده باشند». در همین سخنرانی نیز می فرمایند«دستور کارخاورمیانه ای ترامپ توسط ارتدوکس اسرائیل تعیین می شود» و «اسرائیل مخالف مذاکرات ایران و آمریکاست». هر سه گزاره فوق درست به نظر می رسد و تجربه برجام و وقایع اخیر هم موید همین معناست با این وجود چگونه انتظار دارند اسرائیل که در پی تجزیه ایران به چندین «ایرانک» و تبدیل آن به کشوری مانند عراق و لبنان است، اجازه دهد آمریکا با ایران «عادی سازی» کرده، در صنعت انرژی ایران سرمایه گذاری کند و فروش نفت ایران را به پنج میلیون بشکه برساند؟ ثالثا هند در حال حاضر نزدیکترین دوست اسرائیل در منطقه است. سند امنیت ملی آمریکا در 1998 پیشنهاد کرد که هند و اسرائیل می توانند متحدانی شایسته باشند و امروز عملیاتی شده، هند در اسرائیل سرمایه گذاری سنگینی کرده و به عنوان مثال هفتاد درصد بندر حیفا در اسرائیل متعلق به هند است. با این توصیف اگرهند مشاور ایران باشد، اولین توصیه اش این خواهد بود که برای عادی سازی رابطه با آمریکا و غرب، ابتدا باید روابط ایران با اسرائیل عادی سازی شود همانگونه که رابطه هندوستان «غیرمتعهد» دهه شصت و هفتاد، با اسرائیل عادی شد و بلکه به اتحاد انجامید. این توصیه به معنای از دست رفتن« معنا و ماهیت انقلاب اسلامی وجمهوری اسلامی » و تقلیل آن حتی در سطحی بسیار نازل تر از «جمهوری اسلامی پاکستان» است و ضمنا اگر قرار است جمهوری اسلامی چنین توافقی بکند، که نباید بکند و هرگز نخواهد کرد، دیگر چه نیازی به وساطت هندی ها دارد و این اقدام را مستقیما و همانگونه که ترامپ می خواهد با آمریکا انجام می دهد.


پیشنهادات برای تحقیقات آتی:

نظر به اینکه سخنرانی استاد حاوی مطالب جدیدی است، برخی از رئوس آن جای پژوهش بیشتر دارد و پژوهشگران می توانند به آنها توجه کنند که ذیلا می آورم:

1- اختلافات بین اطرافیان ترامپ و تاثیر آن بر سیاست خارجی آمریکا

2- نقش بنیاد هریتیج به عنوان یک اندیشکده دانشگاهی در انتصابات دولت فدرال آمریکا 

3- نقش بنیاد واندنبرگ در دولت ترامپ

4- نقش مرکز نوسازی آمریکا در دولت ترامپ

5- نقش پروژه 2025 در دولت ترامپ

6- کاهش هزینه های دولت از طریق هوش مصنوعی

7- روبه افول بودن اروپا

8- روبه افول بودن دموکراسی

9- بررسی الگوی جدید «توسعه خریدنی» که از سوی اعراب منطقه دنبال می شود.

10- اقدامات ترکیه و قطر در سوریه و لبنان به نیابت از آمریکا

11- برون سپاری نقش آمریکا در عراق به انگلیس

12- تسلیح ترکیه به سلاح اتمی با حمایت آمریکا

13- تسلیح کره جنوبی به سلاح اتمی با حمایت آمریکا

14-  تاثیر اسرائیل ارتدوکس در سیاست خاورمیانه ای ترامپ

15- ارتباط هندوستان با اسرائیل، غرب و ایران


پاورقی:

1- مایک جرج گلن والزمشاور امنیت ملی و از تندروهای جهان محور است. وی طرفدار تهدید و حامی حمله نظامی اسرائیل به ایران است. والز پس از رسوائی افشای گفتگوی کابینه ترامپ در فضای مجازی برکنار شد.

2- آلبریج کلبی وزیر دفاع آمریکاست و از آسیاگرایان محسوب می شود که در پی توافق با روسیه است. گفته می شود پشت پرده قطع ارسال تسلیحات به اوکراین است.

3- جی دی ونس معاون اول ترامپ و از آمریکا گرایان است. او معتقد است باید برساختن درون آمریکا تمرکز شود و به همین دلیل مخالف حمله نظامی به ایران است. ونس حمله نظامی به عراق در دوره بوش پسر را نادرست می دانست.

4- اسکات بسنت وزیر خزانه داری و از ناسیونالیست های اقتصادی است و پشت پرده وضع تعرفه سنگین بر کالاهای وارداتی به آمریکاست.

5- استیون مایلر سیاستمدار یهودی است که از طرفداران تز «اول آمریکا» می باشد. سیاست ممانعت از مهاجرت به آمریکا توسط او انجام شده است.

6- موسسه کارنگی(Carnegie Endowment for International Peace): موسسه ای است آمریکائی که با شعار صلح فعالیت می کند. این موسسه در دوره اوباما و بایدن جایگاه مهمی در سیاست خارجی آمریکا داشت. 

7- موسسه بروکینگز: موسسه ای آمریکائی در زمینه سیاستگزاری عمومی با گرایش لیبرال و بعضا چپ است  که در دوران دموکراتها مورد مشاوره کاخ سفید قرار می گیرد. انرژی و تغییرات اقلیمی، رشد و نوآوری، مدیریت تغییرات و بحرانهای جهانی و فرصت ها و رفاه جامعه موضوعات مورد علاقه این موسسه هستند. 

8- Project 2025: مجموعه ای از سیاستهاست که توسط بنیاد هریتیج برای اصلاح دیوانسالاری آمریکا پیشنهاد شده است. اساس این پروژه این است که اکثر پست های اداری آمریکا باید به مناصب سیاسی تبدیل شود تا کسانی که واقعا به دیدگاههای ترامپ وفادارند در این مناصب قرار گیرند.

9- Vandenberg Coalition  : اصول این موسسه عبارت است ازامن کردن آمریکا با قدرت نظامی، توسعه آمریکا از طریق همکاری موسسات آمریکائی به جای خارجی ها. توسعه امنیت اقتصادی به عنوان پیش شرط امنیت ملی، سربلندی آمریکا در سیاست خارجی، تنظیم سیاست خارجی بر اساس منافع مردم آمریکا و اصلاح رهبری آمریکا. این موسسه از قدرت زیادی در دولت ترامپ برخوردار است.

10- Center for Renewing America  : این مرکز که توسط راسیو رابرتزمشاور سابق ترامپ تاسیس شده ، از اصولی مانند احیای محافظه کاری، کاهش نفوذ دولت فدرال، محدود کردن مهاجرت، مقابله با احقاق حقوق سیاه پوستان حمایت می کند. 

11- Heritage Foundation : اندیشکده ای محافظه کار در واشنگتن است که در تعیین سیاستهای رونالد ریگان نقش اساسی داشت. سیاست های این اندیشکده عبارت است از احیای خانواده، بازسازی نهادهای آمریکائی، حفاظت از آمریکا، دفاع از مرزهای آمریکا و مقابله با جهان گرائی. این اندیشکده مبدع برنامه «پروژه 2025» است. البته استاد سریع القلم فرموده اند که این موسسه در دانشگاه استانفورد قرار دارد که منبع آن را ذکر نکرده اند و اینجانب نیزمستند این موضوع را پیدا نکردم.

12- صهیونیسم ارتدکس یا اسرائیل ارتدکس جریانی مذهبی که تشکیل دولت اسرائیل را با دلائل مذهبی توجیه می کند و خواهان کنار زدن سکولارها و قوانین سکولار از ساختار اسرائیل است.