بسمه تعالی
دکترحمیدرضا حقیقت – هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز- فروردین 1404
جستاری در سیاست خارجی ترامپ و آموزه های کیسینجر
1- پدیدهای به نام ترامپ
هنری کیسینجر وزیرخارجه آمریکا، سالها قبل درپاسخ به اوریانا فالاچی خبرنگارمشهورایتالیائی گفته بود که «من همیشه تنها عمل می کنم. آمریکائیها از این نکته خیلی خوششان میآید. آمریکائیها از کابوئی خوششان میآید که تک و تنها کاروان را هدایت میکند، کابوئی که تنها وارد ده میشود و تنها به شهر می رود، تنها و با اسبش و بس. حتی شاید بدون طپانچه، زیرا که او تیراندازی نمیکند، این کابوی فقط عمل میکند و بس. خلاصه مثل وسترن».(1) آیا آنچه کیسینجر درمورد شخصیت ایدهآل آمریکائیها توصیف کرده، تصویری ازدونالد ترامپ، رئیس جمهورفعلی آمریکا نیست؟
از زمانی که ترامپ روی کار آمده، چه در دور اول و چه در پیروزی قاطعش دردور دوم، او را بیشتریک «پدیده» تلقی کردهاند(2)، تاجری خودشیفته و پوپولیست که عنان ریاست جمهوری بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان را به دست گرفته و همانند مردی «کله خراب» (3) و با اتکا به اختیارت گسترده ریاست جمهوری در مقام یک «امپراطور- رئیسجمهور»، ایالات متحده را مانند یک «بنگاه تجاری» اداره می کند(4)، نه تیم مجرب و نه مشاوردانشمندی دارد و نه منتقدی را برمیتابد و نه کارهایش برمبنای تئوری روشن و مشخصی است و حداکثر، یا به قول «استیون والت» پیرو نوعی «واقعگرائی نئاندرتالی» و یا به قول فرحاستاکمن برمبنای نوعی «واقعگرائی خام» عمل میکند.(5) این تصویر و تصور از ترامپ و سیاستهایش تا چه حد درست است و آیا ایالات متحده، با آن ابعاد جهانی را میتوان بدون مبنای نظری اداره کرد؟ این ادعاها دور از ذهن به نظر میرسد و مدعیان در تایید ادعای خود صرفا به سخنها و رفتار غیرحرفه ای او و تیم ضعیفش بسنده کرده اند.(6) البته همانگونه که کیسینجر گفته است برای رهبری کشورها، تجربه و بینش و توانائی فطری درک جریانات تاریخی و تشخیص نشانه هائی که آینده را شکل می دهند مهم تر از دارا بودن دانش نظری است (7) اما به هر حال بدون نظریه هم نمی توان کشوری را اداره کرد و بنابراین بهتراست به جای اینگونه ادعاهای نامانوس، دنبال یافتن سرنخهائی آن مبنای نظری باشیم که ترامپ را هدایت میکند.
2- ترامپ ونظریه پردازان
شاید بهترین روش یافتن آن سرنخ، بررسی نظرات اندیشمندانی است که ترامپ را ستودهاند. آنچه به نظر میرسد، آن اندیشهوری که بیش از همه ترامپ را تحسین نموده کسی جزشخص «هنری کیسینجر» نیست. ترامپ پس از پیروزی در دوراول، کیسینجر را ازشورای سیاست دفاعی آمریکا اخراج کرد، اقدامی که کیسینجر هرگز گلایهای در مورد آن نکرد و بلکه شاید به دلیل منافع شخصی که در مورد شرکت مشاوره بین المللی خودش دارد، به دورشدن ظاهری از ترامپ نیزبی میل نبود(8)، اما سریعا به دیدارکیسینجر شتافت و او را «هوش سرشار» خواند وکیسینجر نیز در ستایش از ترامپ و دستآوردهایش، تا زمانی که زنده بود، فروگذار نکرد.(9) کیسینجر در مصاحبه با فرید زکریا، ترامپ را «خاص ترین» فردی نامید که در طول عمرش دیده است. فردی که هیچ مشکلی بر سر راهش نیست. فردی که میتواند در تاریخ به عنوان یک رئیس جمهور بسیار قابل ملاحظه ثبت شود.(10) کیسینجر خصوصا دلبسته سیاست خاورمیانه ای ترامپ بود و آن را سیاستی درخشان و قابل مقایسه با سیاست خارجی نیکسون در مورد چین می دانست. به اعتقاد او، دولت ترامپ موفق شد دو دستاورد بزرگ در منطقه خاورمیانه برای آمریکا به ارمغان بیاورد. نخست آنکه با طرح موسوم به آبراهام، موضوع فلسطین را از دیگر موضوعات خاورمیانه جدا کرد و قدرت «وتوکنندگی» موضوع فلسطین بر دیگر موضوعات منطقه را گرفت و دوم اینکه موفق شد ائتلافی بین اسراییل و دیگر کشورهای عربی منطقه علیه ایران تشکیل دهد که در نوع خود بینظیر است.(11) در مورد نزدیک شدن به روسیه نیز کیسینجر موافق ترامپ بود و این اقدام را موجب شکاف چین و روسیه یعنی دو قدرت هارتلندی می دانست، درست همان اقدامی که نیکسون و کیسینجرانجام دادند. (12) جالب تر از همه اینکه زمانی که جنگ اوکراین شعله ور شد، کیسینجر تنها کسی بود که در پیشنهادی جسورانه و نامعمول توصیه کرد که اوکراین زمین بدهد و قضیه را تمام کند و هرچند بعدا تغییراتی در نظر خود داد اما همچنان به لزوم برقرای صلح از طریق مذاکره و واگذاری زمین اصرار داشت. (13) پیشنهادی که امروزه ترامپ به جدیت دنبال آن است.(14) با شواهد ذکر شده، ظاهرا به سرنخ نزدیک شده ایم و می توانیم با کسانی همراه باشیم که میگویند ترامپ در چهارچوب نظریه کیسینجرعمل می کند.(15) اما کیسینجر، این سیاستمدار دانشمند یهودی صهیونیست آلمانی الاصل، دقیقا چه میگوید؟
3- کیسینجرو ترامپ
کیسینجرتالیفات بسیاری دارد اما اساسی ترین کار او کتاب جهان بازیافته است که از رساله دکترایش در هاروارد نوشته شده است. دو کتاب دیگر او یعنی دیپلماسی آمریکا در قرن بیست و یکم و نظم جهانی نیز واجد ارزشند. مصاحبه اوریانا فالاچی که در کتاب مصاحبه با تاریخ سازان منعکس شده از جهت شناخت شخصیت فردی کیسینجر بسیار مهم است. فارغ از این آثار نظری، نقطه قوت کار کیسینجردر این است که علاوه برنظریه پردازی آکادمیک، سیاست ورز و دیپلمات و مهمتر از همه مشاور با تجربهای است و دیدگاههای خود را به گونهای تنظیم کرده که به راحتی از سوی سیاستمداران فهمیده و اجرا می شود. کیسینجر چه در مقام وزیر خارجه نیکسون و چه در مقام رئیس شرکت مشاوره ژئوپولیتیکی خودش(Kissinger Associates, Inc.)، تجربه و ید طولائی درآموزش بین المللی رهبران جهان دارد و معلم خوبی برای مشتریانش بوده است. گفته میشود که تئوری «مرد کله خراب» را او به نیکسون آموزش داد و امروز نیز شاید هم او، اینگونه رفتاررا به ترامپ داده باشد. اینک باید دید چرا احتمال میدهیم که ترامپ بر مبنای نظریه کیسینجر عمل میکند.
اول اینکه کیسینجردر عین اینکه به مسائل داخلی آمریکا اهمیت بسیار می دهد و توسعه و بالندگی درونی آمریکا برایش مهم است، برای نظم بین المللی هم اهمیت بسیاری قائل است و برقراری یک «نظم بین المللی خوب» را برای امنیت و اقتصاد آمریکا ضروری می داند.(16) ترامپ نیزهمینگونه است و از زمانی که به قدرت رسیده، خصوصا در مرحله دوم، خود را درگیر مسائل بین المللی عدیدهای مانند مسئله اوکراین، غزه، ایران و چین کرده است. اگرمسائل بین المللی برای ترامپ مهم نیست و تمرکز برداخل آمریکا دارد، این همه دخالت در مسائل جهان چگونه قابل توجیه و فهم است؟
دوم اینکه کیسینجر، علاقه مند به ایجاد سیستم بین المللی با ثبات است. به نظر او سیستمی باثبات محسوب می شود که بین قدرتهای عمده برسر چهارچوب نظم توافقی حاصل آید. در مقابل، سیستم انقلابی سیستمی است که یک یا چند بازیگر عمده از نظم موجود رضایت ندارند و بازیگر انقلابی آن قدرتی است که احساس می کند درنظم جهانی، به ارزشها و اصول بنیادینش احترام گذاشته نمیشود و منافع ملی او تامین نمی گردد.(17) کیسینجر در کتاب نظم جهانی که آخرین اثر مهم اوست میگوید نیروهائی در جهان پدید آمدهاند که نظم موجود را به چالش کشیده و خواهند کشید و آمریکا بایستی اقدامات لازم برای ایجاد نظم مطلوب خودش را معمول دارد. نظم مطلوب کیسینجر نظمی است که هرچند آمریکا رهبر و محور آن است اما هژمونیک نیست.(18) کیسنجر در کتاب سیاست خارجی آمریکا در قرن بیست و یکم تصریح می کند اداره جهان به تنهائی توسط آمریکا، هزینههائی ورای توان آمریکا تحمیل میکند وازسوی دیگرموجب ائتلاف گستردهای ازکشورهائی میشود که ازسیاستهای آمریکا رنجیدهاند. نظم پیشنهادی کیسینجر نظمی «هژمونیک - مشارکتی» است و بقیه قدرتها ضمن پذیرش قیادت آمریکا باید سهم و مسئولیت خود را در برپائی و اداره این نظم بپذیرند. در استقرار این نظم، مذاکره واقع گرایانه و نه ایدهآلیستی نقش مهمی ایفا می کند.(19) به این ترتیب، آمریکا نسبت به نظم جهانی بایستی نه کاملا محافظه کار و نه کاملا انقلابی و بلکه اصلاحطلب باشد و چین و اروپا را که محافظه کار و خواستار تداوم نظم موجود هستند برای تغییر متقاعد و ملتزم سازد.(20) اگر دقت کنیم ترامپ نیز مانند کیسینجر فکر می کند و در عین اینکه کلیت نظم موجود را قبول دارد، از طریق مذاکره مبتنی برتهدید تلاش می کند دیگرکشورها سهم بیشتری درهزینه برپائی نظم جدید بپردازند.(21) ترامپ بارها تکرار کرده «ازاینکه آمریکا تا این حد مورد سوء استفاده قرار گرفته خسته شده است» . استدلال ترامپ در قطع کمک آمریکا به سازمان بهداشت جهانی این بود که چین با جمعیت چهاربرابری آمریکا حدود نود درصد کمتر ازآمریکا به این سازمان کمک می کند. (22) و اروپا در حالی که از حمایتهای امنیتی گسترده آمریکا برخوردار است سهم ناچیزی در نظم جهان پرداخت میکند واز سوی دیگر، معاملات سودآور خود را به جای آمریکا با رقبای اقتصادی آمریکا مانند چین انجام میدهد که نمونه آن اجازه فعالیت هواوی چین در آلمان در رقابت با سیسکوی آمریکا بود.(23)
سوم اینکه کیسینجر شاید از نخستین رهبران جهان بود که امنیت جهان را به ژاندارم ها و رژیم های نیابتی مانند شاه ایران واگذار کرد.(24) ترامپ نیز به همین رویه علاقه دارد. نکته ای که در مجادلات اخیرایران و آمریکا مطرح شد که ترامپ اعلام کرد «اگر ایران با ما مذاکره کند، اسرائیل به ایران حمله نخواهد کرد».(25) شاید این نخستین بار است که رئیس جمهور آمریکا به صراحت از اسرائیل به عنوان نائب خود یاد می کند و قبل از آن همواره روسای جمهور آمریکا خود را مکلف به دفاع از اسرائیل میدانستند. ترامپ همچنین توییتی را بازنشر کرده بود که «نتانیاهو حرامزادهای است که می خواهد ما را به جنگ با ایران بکشاند».(26) هرچنداین جمله ترامپ انتقام جوئی شخصی از نتانیاهو تلقی شد که در دور قبل به استقبال بایدن رفته بود اما اگربه صورت دقیق تر این دو جمله را کنار هم بگذاریم به نکته جدیدی می رسیم، از دید ترامپ، این اسرائیل است که باید نائب و حافظ منافع آمریکا باشد نه برعکس و اگر کمکی دریافت می کند باید مابهازاء آن را پرداخت کند و شاید به همین دلیل ترامپ پیشنهاد داد غزه به آمریکا واگذار شود (27) حال آنکه اسرائیل غزه را بخشی از سرزمین آبا و اجدادی خود می داند. ترامپ همچنین اعلام کرد در صورت حمله به ایران، رهبری حمله با اسرائیل خواهد بود (28). ظاهرا از نظر ترامپ قابل قبول نیست که اسرائیل، آمریکا را تحریک به جنگ کند اما خود در گوشهای به نظاره بنشیند بلکه باید درمقام رهبر حمله، درهزینه مالی و انسانی و نظامی جنگ مشارکت فعال داشته باشد.
چهارم اینکه کیسینجردر مجموع صلح طلب است اما نه به عنوان امری اخلاقی و ذاتا خوب و بلکه به این دلیل که جنگ معمولا به هزینه اش نمی ارزد و هرجا که جنگ مقرون به صرفه بوده، مانند جریان بمباران کامبوج، از جنگ فروگذار نکرده است.(29) ترامپ نیز چنین است و از جنگ اجتناب میکند اما هرگز جنگ را سرزنش نکرده است و بلکه تاکید دارد که جنگ مقرون به صرفه نیست.(30) از دید کیسینجر، دیپلماسی گزینه جایگزین جنگ است مشروط بر اینکه با پشتوانه آمادگی برای اعمال زور باشد.(31) ترامپ نیز همینگونه است و به دیپلماسی با پشتوانه قدرت اهمیت زیادی می دهد. دیپلماسی که پشتوانه آن یا استفاده از تعرفه است، که در مورد بسیاری از کشورها مانند چین به کار برده، و یا تحریم که در مورد ایران و روسیه به کار می برد، و یا تهدید به استفاده از زور و قدرت نظامی است که اخیرا در مورد ایران به کاربرده است.(32) محمدجواد ظریف وزیرخارجه اسبق ایران گفته بود که «پوتین فریاد میزند با من مذاکره کنید».(33) این گفته در مورد ترامپ بیشترصادق است و با صدای بلند فریاد و بلکه عربده میکشد که با من مذاکره کنید. بنابراین احتمالا اقداماتی مانند افزایش تعرفه ها و دیگر جنجالهای بین المللی مانند الحاق گرینلند و واگذاری نصف معادن اوکراین به آمریکا و فشار بر اروپا و نظائر آن، بیشتر ابزاری برای پای مذاکره آوردن دیگر کشورها به منظور تحصیل امتیازات بیشتر است تا یک راهبرد پایدار به منظور تقویت اقتصاد داخلی(34) کیسینجر با تزریق ایدئولوژی به روابط بین الملل مخالف است که البته منظور او از ایدئولوژی، پایبندی به ارزشهای اخلاقی مانند صلح، حقوق بشر، محیط زیست ، دموکراسی و نظائرآن است. ترامپ نیز همینگونه است و به این ارزشها ارج نمی نهد واگر از پیمانهای بین المللی مانند معاهدات آب و هوا و محیط زیست خارج می شود لزوما به این دلیل نیست که مسائل بین المللی برایش اهمیت ندارد بلکه به این دلیل است که به ارزشهای اخلاقی علاقه ای ندارد. ترامپ در سیاست داخلی نیز نشان داد که به اخلاق و دمکراسی پایبند نیست. فراموش نکنیم که دو رئیس جمهور محبوب کیسینجریعنی نیکسون و ترامپ، هر دو روسای جمهوری بودند که در جریان انتخابات، رسوائی تاریخی به بار آوردند.
4- کیسینجر، ترامپ و ایران
دیدگاه کیسینجر در مورد ایران عجیب و تا حدودی عملگرایانه است. کیسینجربرای ایران اهمیت بسیار قائل است واین کشور را به تنهائی، یک پایه مهم نظم جهان و هم تراز با اروپا، روسیه و چین می داند. از نظر او،ایران یک کشور معمولی نیست و حداقل از سه جنبه «منحصر به فرد» است.
اول اینکه « در میان همه کشورهای منطقه شاید ایران دارای منسجمترین شکل ملیت و دقیقترین سنت حکومتداری بر پایه منافع ملی باشد»(35) و در جای دیگرمیگوید «در میان همه کشورهای خاورمیانه ، شاید ایران دارای پیوستهترین تجربه عظمت ملی و طولانیترین و دقیقترین پیشینه راهبردی باشد».(36)
دوم اینکه نظام سیاسی حاکم بر ایران یعنی جمهوری اسلامی نظامی منحصر به فرد است. این دولت با هیچ یک از دولتهای امروزی قابل قیاس نیست. حکومتی است از جنس حکومت پیامبر اسلام و دامادش علی امام اول شیعیان(37). رژیم جمهوری اسلامی رژیمی است با اختیارات فرامرزی و شخص آیت الله که در راس ساختار قدرت ایران قرار دارد، خود را مقامی بینالمللی میپندارد نه مقام ملی.(38). در این نظام، روابط بین ملتها باید بربنیادهای معنوی استوار شوند نه بر پایه منافع ملی.(39) سیاست برای آیت اللهها مفهوم خاصی دارد که به معنی منازعه برای استیلای عقیدتی است و به همین دلیل نزاع با غرب بر سر کسب امتیازات خاص و یا مذاکره در خصوص شیوهها و شرائط نیست بلکه رقابتی بر سر نظم جهانی است.(40) «تقیه» از ارکان تفکر شیعی است.(41) وتغییر لحن ایران در برابر غرب به معنای بازگشت به شرائط عادی نیست بلکه تاکتیکی است برای دستیابی به اهداف ثابت.(42) در این نظام، مذاکره وسیلهای برای امتیاز دادن و گرفتن و رفع اختلافات نیست و بلکه میدانی برای ادامه جهاد مقدس است.(43) در عین حال این نظام سیاسی، توانائی های خارق العاده نیز دارد. «ایران برای دستیابی به هدف تضعیف نظام حکومتی خاورمیانه و کوتاه کردن دست غرب از منطقه، مهارت و پایداری خارق العادهای از خود نشان داده است» (44) کیسینجرهمچنین هشدار داده بود که در خلاء ناشی از سرنگونی داعش، امپراطوری جمهوری اسلامی با پیشینه ایرانی و شیعی از آسیای میانه تا مدیترانه گسترش خواهد یافت و لاجرم باید خطر امپراطوری ایرانی شیعی جدی گرفته شود.(45)
سومین جنبه منحصر به فرد ایران روابط پارادوکسیکال این کشور با ایالات متحده است. کیسینجردر کتاب سیاست خارجی آمریکا در قرن بیست و یکم میگوید که ایران و آمریکا منافع ذاتی مشترک دارند که ریشه ژئوپولیتیکی دارد. به قول خودش « هیچ کشوری در دنیا نیست که مانند ایران منافعش با آمریکا در یک راستا باشد و یا حداقل دلیلی برای دعوا نداشته باشند درعین حال هیچ کشوری در دنیا نیست که مانند ایران با آمریکا دعوا داشته باشد».(46) شواهد در تایید این ادعا، فشارشدید آمریکا به شوروی برای تخلیه آذربایجان ایران پس از جنگ جهانی دوم و تجهیز و تسلیح ایران به پیشرفته ترین جنگ افزارهای به روز جهان مانند جنگنده اف14 تامکت درقبل از انقلاب و سرنگونی صدام در عراق و القاعده در افغانستان پس از انقلاب و البته متقابلا اقدامات ایران مانند سرکوب کمونیستها و یا ژاندارمی منطقه ونزدیکی به اسرائیل در قبل از انقلاب و یا سرکوب کمونیستها و یا مقابله با شوروی در افغانستان و کمک به آمریکا درسرنگونی القاعده و صدام حسین از سوی ایران پس از انقلاب به نفع آمریکا تمام شده است. صدور انقلاب اسلامی و گسترش عمق استراتژیک ایران نیزهر چند از جهاتی برای آمریکا دردسرساز شده اما از سوی دیگر موجب نزدیکی و وابستگی روزافزون اعراب به آمریکا و خریدهای کلان تسلیحاتی و یا برقراری معاهدات صلح ابراهیم بین اعراب و اسرائیل شده است. علت این پارادوکس عجیب از نظر کیسینجر، مربوط به کشور ایران نیست بلکه در«رژیم آیتاللهها» درتهران است. (47) به گفته کیسینجر«رژیم آیتاللهها درگفتار و کردار خود از اصول جهادگرائی استفاده میکند و دیدگاههای آمریکا و منافع این کشوردر خصوص نظم بینالمللی را صراحتا به باد انتقاد میگیرد».(48)
اما با این کشور بسیار مهم و منحصر به فرد چه باید کرد؟ کیسینجر اذعان دارد که عمدتا تغییرات سیاست خارجی ایران ریشه درتغییر و تحولات داخلی دارد اما بر اساس ذهنیت ساختارگرای خود تاکید میکند که برقراری ساختار منطقهای راه حل قضیه است. آمریکا باید «نظم وسفالیائی» را بر منطقه حاکم کند به این معنا که اولا آمریکا نباید در پی مسائلی مانند دموکراسی و حقوق بشر و نظائر آن باشد و بلکه فقط باید نسبت به سیاست خارجی ایران حساس شود (49). ثانیا، بازیگران غیر دولتی مانند داعش، حزبالله، طالبان و القاعده حذف و یا در نظام دولتها ادغام شوند. ثالثا در صورتی که ایران از حمایت گروههائی مانند حزبالله دست بردارد (50) آمریکا و کشورهای دمکراسی غربی به منظور برقراری روابط مبتنی بر تشریک مساعی باید آغوش خود را برای ایران گشوده و آماده سازشی حقیقی باشند.(51) آمریکا باید خود را مهیا کند تا در خصوص جغرافیای سیاسی منطقه و بر مبنای اصول وستفالی عدم مداخله به درک متقابل با ایران رسیده و به تعریفی هماهنگ با تعریف این کشور از نظم منطقه ای دست پیدا کند.(52) در مورد برنامه هستهای ایران، کیسینجر هرچند با سوء ظن به ایران مینگرد اما در لحن او، هراس چندانی در قیاس با هراس از نفوذ منطقهای ایران دیده نمیشود شاید چون به خوبی میداند که سلاح هستهای در عمل قابلیت استفاده ندارد اما ضمن تاکید بر این نکته که ایران میتواند به سرعت به سلاح هستهای دست یابد، توصیه میکند که توافقها نباید ایران را به حال خود رها کنند و این به معنی برقراری نظام راستیآزمائی موثر در برنامه هستهای ایران است. (53) در نهایت کیسینجر توصیه خود را اینگونه بیان می کند که «این ایالات متحده است که یکی از عوامل و یا شاید تنها عاملی باشد که میتواند با پیگیری اهداف راهبردی خود تعیین کند که ایران، مسیر اسلام انقلابی را در پیش بگیرد و یا همانند ملتی بزرگ در مسیر نظام وستفالیائی در جایگاه موجه و صحیح خود قرار بگیرد. آمریکا بایستی این نقش را نه به وسیله کناره گیری، بلکه از طریق مشارکت ایفا کند».(54)
هرچند تحلیل کیسینجر نکات جالبی دارد اما به نظر میرسد که از انصاف علمی خارج و به توجیهگر و شاید خط دهنده به سیاست خارجی آمریکا بدل شده است. به شهادت تاریخ معاصر، اگر ازمسئله گروگانگیری دیپلماتهای آمریکائی و تصرف سفارت این کشور در اوان انقلاب صرفنظر کنیم، که عکسالعملی به کودتای 1332 و حمایتهای آمریکا از شاه منفور ایران بود و در هر انقلابی چنین وقایعی عادی است، در سایر موارد نظام جمهوری اسلامی تلاش کرده به حقوق بینالملل وستفالیائی پایبند باشد و اگر درمواردی در کشورهای دیگر مداخلاتی کرده، یا مانند سوریه و عراق به درخواست دولت این کشوربوده و یا اینکه مانند افغانستان و لبنان و یمن برای مقابله با اشغالگری بوده و همزمان کشورهای عدیده دیگر و از آن جمله ایالات متحده نیز درهمان کشورها مداخله مستقیم میکردهاند و اقدام ایران خلاف قواعد بینالملل نیست و شاهد بر مدعا اینکه تاکنون هیچ دولتی در این موارد علیه جمهوری اسلامی اقامه دعوای حقوقی موثری نکرده است. ثانیا اگر جمهوری اسلامی انتقادات و تحفظاتی نسبت به نظام وستفالیائی دارد، لزوما ریشه در نظام اعتقادی جهادی شیعه ندارد و بلکه بخش مهمی از آن واکنشی به عدم پایبندی دیگر کشورها خصوصا ایالات متحده به نظام وستفالیائی است همانند مداخله فعال در کودتای 1332 و یا تشویق شاه مخلوع ایران به شکنجه و کشتار مخالفان توسط همین جناب کیسینجر و یا مداخله وقیحانه در امور داخلی ایران که حتی شاه سابق ایران را نیز به ستوه آورده بود و یا تلاشهای عدیده برای کودتا بعد از انقلاب و یا حمایت از صدام در تجاوز به ایران و یا حمله به عراق بدون هیچ مجوز قانونی و یا اجبار ایران به محدود کردن حقوق مشروع هستهای خود و نقض استقلال دیگر کشورها از طریق اجبار آنها به عدم تجارت با ایران و بدتر ازهمه عهدشکنی و خروج یکجانبه از برجام توسط همین جناب ترامپ. بنابراین ما ناگزیریم که با نوام چامسکی و ادوارد سعید در کتاب «روز بازپسین دولتهای سرکش، حکومت زور در جهان» موافق باشیم که ایالات متحده با اتکا به قدرت خود، سرکشترین کشور دنیا نسبت به حقوق بینالملل است (55) و البته از شخصی مانند ترامپ که حتی به نهادها و قانون اساسی کشور متبوع خود نیز سرکش است چگونه میتوان توقع داشت به حقوق بینالملل پایبند بماند؟ کیسینجر با ریاکاری، سرکشیهای عدیده آمریکا را ندیده گرفته و توصیه میکند که برای استقرارصلح، ایالات متحده که هزاران کیلومتر دورتر از منطقه خاورمیانه قرار دارد باید ایران را به قید قواعد نظام وستفالی محصور و محبوس کند. روشن است که این دکترین از سوی ایران نه به عنوان «آغوش باز» و بلکه به عنوان «توطئه براندازی گام به گام» فهمیده خواهد شد و کیسینجر نیز دقیقا به این ادراک ایرانیها واقف است اما همچنان بر نظر خود اصرار میورزد. کیسینجر به ایران توصیه میکند که بین «آرمان بودن» و «یک کشور بزرگ » یکی را انتخاب کند.(56) گوئی که «قدرت معنوی» نه تنها از ارکان قدرت یک کشور محسوب نمیشود بلکه در تعارض با آن است و البته کیسینجر جواب خود را به خوبی از ایرانیها دریافت کرده که « هر وقت ایالات متحده بين دولت بودن و آرمان بودن يکي را انتخاب کرد از ما هم توقع داشته باشيد اين کار را بکنيم». (57)
اگر درست دقت کنیم مشاهده می شود که ترامپ درهر دو دور ریاست خود دکترین کیسینجر را عملیاتی کرده است. در دور اول دوازده شرط برای مذاکره با ایران وضع کرد که هفت شرط مربوط به خاتمه دادن به حمایت از محور مقاومت، سه شرط مربوط به برنامه هستهای ، یک شرط مربوط به برنامه موشکی و یک شرط مربوط به آزادی زندانیان آمریکائی است.(58) طبق دکترین کیسینجر همه این شروط مربوط به سیاست خارجی ایران است و هیچ ادعائی در مورد حقوق بشر و دمکراسی و نظائر آن ملاحظه نمیشود و دقیقا مطابق دکترین کیسینجر، مهمترین اولویت (هفت شرط) به خاتمه حمایت ایران از بازیگران غیر دولتی تخصیص یافته است و شرایط سه گانه هستهای نیزدقیقا مطابق نظر کیسینجر برایجاد نظام موثر «راستی آزمائی» و از بین بردن هرگونه احتمال «نظامی سازی» استوار گردیده است. در دور دوم، آنگونه که شنیده میشود خواسته خود را به جلوگیری از سلاح هستهای محدود کرده اما هیچ تضمینی وجود ندارد که به تعهدات خود پایبند باشد و یا خواسته جدیدی مطرح نکند. شاید اقدامی هوشمندانه در اجرای مرحله به مرحله دکترین کیسینجر که در نهایت و به قول مایک پمپئو، ایران را به یک کشور«معمولی» بدل میسازد. (59) البته آنچه آمریکا میخواهد در عمل کشوری است که حتی از حقوق کشورهائی نظیر پاکستان و ترکیه مانند حق غنی سازی اورانیوم و یا تولید موشک هم برخوردار نباشد که این به معنای تحقیر ملت ایران است و ما نباید جمله ماکس وبر در کنفرانس صلح جنگ اول جهانی را فراموش کنیم که «ملتهای بزرگ شاید شکست را بپذیرند اما تحقیر را نمی پذیرند». کیسینجر از یک سو از تکریم ایران سخن میگوید و از سوی دیگر شرائطی تحقیرآمیز برای ایران ترسیم می کند که نتیجه ای جز واکنش خشن ملت ایران نخواهد داشت و فراموش نکنیم که به اعتقاد برخی نویسندگان، چراغ سبز همین جناب کیسینجر در سرکوب وحشیانه مخالفان به شاه ایران بود که جنبش انقلابی 1357 را با مشارکت همه اقشار و افکار کلید زد. کیسینجر معترف است که ایران در طول تاریخ خود نه«کشوری معمولی» و بلکه «کشوری منحصر به فرد» بوده است و در یک قضاوت منصفانه و اگر همانند کیسینجر دید تاریخی داشته باشیم باید احتمال بدهیم که دلیلی موجه و معقول وجود داشته که تمام حکومتهای ایران در طول تاریخ به این نتیجه رسیدهاند که این کشور باید «منحصر به فرد» باشد و شاید «منحصر به فرد بودن» دراین منطقه ژئوپلیتیکی منحصر به فرد، رازبقا این ملت و کشور بوده و خواهد بود.
5- نتیجه گیری
نتیجه یادداشت حاضراین است که سیاست خارجی ترامپ، آن گونه که بسیاری معتقدند محصور به شخصیت خود شیفته و پوپولیستی ترامپ و یا واقعگرائی خام و نئاندرتالی نیست و بلکه برمبنای نظری محکمی است که ریشه درآموزههای کیسینجردارد هرچند آن افکارو آموزه ها ، درزیر هیاهوهای این مرد به ظاهر کلهخراب مخفی شده باشد. پایان دادن به سیاست ژاندارمی آمریکا در جهان جز در مواردی که منافع ایالات متحده در میان باشد، بی توجهی به ارزشهای لیبرال در امور بینالمللی، لزوم اصلاح نظم جهانی به گونهای که آمریکا نفع بیشتر و هزینه کمتر بپردازد، ملزم کردن چین واروپا به پرداخت سهم بیشتردرنظم جهان، نزدیک شدن به روسیه به منظور ایجاد شکاف بین دو قدرت هارتلندی چین و روسیه، استفاده بیشتر از امکانات اسرائیل برای تسلط بر خاورمیانه، تبدیل ایران به کشوری معمولی و محصور درچهارچوب نظم وستفالیائی و مهاربرنامه هستهای این کشور، مهم ترین رئوس دکترین کیسینجر هستند که ترامپ با دقت و جدیت در حال اجرای آن است.
در پایان امیدوارم که برخی خوانندگان نگویند این تحلیل هم آسمان و ریسمان به هم بافتن به منظورطرح یک تئوری توطئه و دائی جان ناپلئونی دیگر است.
منابع:
1- فالاچی، اوریانا. مصاحبه با تاریخ سازان. ترجمه پیروز ملکی. ج1. ص30 (امیرکبیر، تهران، 1356)
2- عبدالملکی، سعید. (مصاحبه با خبرگزاری جمهوری اسلامی - 21 تیر 1398): https://irna.ir/xjtP8N
3- گزارش خبری. تمجید کیسینجر از سیاست خاورمیانه ای ترامپ کله خراب (شبکه العالم فارسی- 12فروردین1404): https://fa.alalam.ir/news/5477393
4- سجادپور، محمدکاظم. ریاست جمهوری امپراطدرگرایانه تحلیل کارنامه یک ماهه ترامپ (سایت اطلاعات آنلاین - 6 اسفند 1403): ettelaat.com/xJFR
5- استاکمن، فرح. سیاست خارجی ترامپ ممکن است خام باشد، اما واقع گرایانه است. (دیپلماسی ایرانی – 20 اسفند 1403) : ettelaat.com/xJFR
6- فیروزآبادی، علی. ترامپ و مسئله خودشیفتگی (دیپلماسی ایرانی- 20 لردیبهشت 1396): http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/1968616
7- کیسینجر، هنری. دیپلماسی آمریکا در قرن بیست و یکم. ترجمه ابوالقاسم راه چمنی. ص 472 (ابرارمعاصر- تهران-1381)
8-گزارش خبری. ترامپ ژئوپولیتیک مشهورهنری کیسینجر را اخراج کرد (اعتماد آنلاین- 6 آذر 1399): https://www.etemadonline.com/tiny/news-448156
9- گزارش خبری. ترامپ با هنری کیسینجر دیدار کرد. دونالد: کیسینجر هوش سرشار است (خبرگزاری مهر- 18 مهر1396): mehrnews.com/xJX2k
10- گزارش خبری. کیسینجر:باید به ترامپ فرصت داده شود (خبرگزاری صدا و سیما – 30 آبان 1395): https://www.iribnews.ir/005p4z
11- گزارش خبری. تمجید کیسینجر از سیاست خاورمیانه ای ترامپ (خبرگزاری جمهوری اسلامی – 18 اسفند 1399): https://irna.ir/xjD9Q7
12- گزارش خبری. مرد پشت پرده نزدیکی روابط آمریکا با روسیه (خبرگزاری تسنیم – 4 مرداد 1397):
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/05/04/1786832
13- گزارش خبری. کیسینجر: زمان حل وفصل جنگ اوکراین با مذاکره فرا رسیده است ( خبرگزاری ایسنا – 26 آذر 1401): isna.ir/xdMXvf
14- گزارش خبری. بررسی جزئیات طرح ترامپ برای اوکراین:
www.tahririeh.com/news/31891
15- گزارش خبری. ترامپ مکتب کیسینجر(دنیای اقتصاد – 6 آبان 1397) :
https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3457540
16- گزارش خبری. کیسینجر از چگونگی پیشگیری وممانعت از وقوع جنگ جهانی سوم میگوید (خبرگزاری ایسنا – 28 اردیبهشت 1402):isna.ir/xdNSTN
17- دوئرتی جیمز، فالتزگراف رابرت. نظریه های متعارض در روابط بین الملل. ترجمه ع طیب و بزرگی. ج1-صص179-186(قومس-تهران-1372)
18- کسینجر، هنری. نظم جهانی، تاملی درویژگی ملتها و جریان تاریخ. ترجمه محمد تقی حسینی. ص29 (انتشارات علمی و فرهنگی-تهران-1396) - نسخه الکترونیکی منتشره توسط کتابراه
19- کیسینجر. دیپلماسی آمریکا در قرن بیست و یکم. پیشین. ص476
20-کیسینجر.پیشین.صفحات117 و 237و476
21-گزارش خبری. ترامپ: آمریکا بدون هیچ سودی خرج ناتو را می دهد / ما خودروهای آنها را می خریم اما آنها نه! (خبرگزاری رکنا - فروردین 1404): https://www.rokna.net/fa/tiny/news-1111371
22- گزارش خبری. ترامپ در نخستین روز کاری خود آمریکا را از سازمان بهداشت جهانی خارج کر (اپک تایمز فارسی – 2 بهمن 1403):
https://persianepochtimes.com/trump-withdraws-us-from-who-on-first-day-in-office/
23- گزارش خبری. آلمان احتمالا مجوزفعالیت هواوی را صادر می کند. (دیجیاتو- 1 اسفند 1397): http://dgto.ir/17-e
24- چمن کار، محمدجعفر. دکترین نیکسون و ژاندارم خلیج فارس (مجله زمانه، تهران، 1385): https://ensani.ir/fa/article/11382
25- گزارش خبری. ترامپ: اگربا ایران توافق کنیم اسرائیل آنها را بمباران نخواهد کرد(عصرایران- 21 بهمن 1403): https://www.asriran.com/fa/news/1036368
26-گزارش خبری. نتانیاهوحرامزادهای است که میخواهد مارابه جنگ با ایران بکشاند(خبرآنلاین - 20 دی 1403): khabaronline.ir/xn5zk
27- گزارش خبری. ترامپ: نوار غزه به آمریکا واگذار خواهد شد(آنادولو فارسی- 19 بهمن 1403):
https://www.aa.com.tr/fa /3474011
28- کزارش خبری. ترامپ: «در صورت نیاز به اقدام نظامی علیه ایران» اسرائیل نقش رهبری خواهد داشت . (بی بی سی فارسی – 20 فروردین 1404): https://www.bbc.com/persian/articles/czx44k18rdxo
29- گزارش خبری. افشای نقش هنری کیسینجر در کشتار غیرنظامیان کامبوجی (خبرگزاری مهر- 3خرداد1402): mehrnews.com/x32dfc
30- گزارش خبری. ترامپ: بایدن اگر یک «جو» عقل داشت، اجازه شروع جنگ اوکراین را نمیداد. (مشرق- 25 فروردین 1404):
mshrgh.ir/1706279
31- دوئرتی. پیشین. ص182
32- گزارش خبری. ترامپ باز هم ایران را تهدید کرد. (ایسنا – 21 فروردین 1404): isna.ir/xdTb7p
33- گزارش خبری. روایت ظریف از یک ادراک غلط؛ روسیه با فریاد طلب مذاکره کرد. (اکو ایران – 4 مرداد 1402) :
https://ecoiran.com/fa/tiny/news-41284
34- رحیمی، محمدطاهر. شفافسازی آمارها از پشت پرده جنگ تعرفهای و اهداف ترامپ. (اقتصاد معاصر – 26 فروردین 1404):
emsr.ir/0005G5
35- کیسینجر. نظم جهانی، تاملی درویژگی ملتها و جریان تاریخ . پیشین.ص294
36- کیسینجر. پیشین.ص308
37- کیسینجر. پیشین.ص300
38- کیسینجر. پیشین.ص301
39- کیسینجر. پیشین.ص299
40- کیسینجر. پیشین.ص307
41- کیسینجر. پیشین.ص298
42- کیسینجر. پیشین.ص309
43- کیسینجر. پیشین.ص322
44- کیسینجر. پیشین.ص391
45- گزارش خبری. کیسینجر: نفوذ ایران در منظقه بیش از پیش تقویت شده است (مشرق – 26فروردین1404): mshrgh.ir/825139
46- کیسینجر. دیپلماسی آمریکا در قرن بیست و یکم. پیشین. ص322-323
47- کیسینجر. پیشین. ص324
48- کسینجر، نظم جهانی، تاملی درویژگی ملتها و جریان تاریخ. پیشین. ص324
49- کیسینجر. پیشین.ص326
50- کیسینجر. پیشین.ص325
51- کیسینجر. پیشین.ص309
52- کیسینجر. پیشین.ص324
53- کیسینجر. پیشین.ص319
54- کیسینجر. پیشین.ص326
55- چامسکی، نوام. سعید، ادوارد. کلارک، رمزی. روز بازپسین دولتهای سرکش، حکومت زور در جهان. ترجمه مسعود خیرخواه (نقش و نگار- تهران-1387)
56- کیسینجر. پیشین.ص325
57- گزارش خبری. ناگفته ظریف از دیدار با وزیر خارجه پیشین آمریکا که او را «دشمن قابل احترام» نامید. (آخرین خبر – 21 آذر 1399): https://akharinkhabar.ir/politics/7119740/
58- گزارش خبری. آمریکا: اگر ایران 12 شرط ما را جدی بگیرد آماده مذاکرهایم. (عصر ایران – 7خرداد1398): asriran.com/002oP6
59- گزارش خبری. پمپئودر گفتگو با فاکس نیوز:ما ازایران میخواهیم مثل یک کشور عادی رفتار کند! (اعتماد آنلاین – 29 شهریور 1397): https://www.etemadonline.com/tiny/news-233484
دیدگاههای بازدیدکنندگان
غفار زارعی
57 روز پیشبا سلام و احترام
مقاله مورد نظر با چارچوب و مبانی نطری دقیق به بررسی و تحلیل تصمیم گیران سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا پرداخته است.وچه تشابه سیاستهای کیسینجر و دونالد ترامپ به وضوح تبیین گردیده است.
علی اکبر امینی
32 روز پیشمقاله ی نغز و پرمغزی است گویا و رسا با منابع معتبر و قابل توجه با پیامی منطقی .
تنها یک نکته : با با واژه توحش در انتهای مقاله مشکل دارم ارادتمند علی اکبر امینی